خسارت تاخیر تادیه در پرداخت حقوق و دین کارگر - مریم شایق - وکیل پایه یک دادگستری یزد

خسارت تاخیر تادیه در پرداخت حقوق و دین کارگر

خسارت تاخیر تادیه در پرداخت حقوق و دین کارگر : اختلافات کارگر و کارفرمایی ، از آن دسته اختلافاتی هست که که در همه جا و به صورت های مختلف وجود دارد.حال آنکه مهمترین رکن و نهاد در رابطه با دعاوی کارگر و کارفرمایی ، اداره کار میباشد.اداره کار ، زیرمجموعه وزارت تعاون ، کار و رافاه اجتماعی هست و با توجه به قوانین مرتبط با کار و پیش نیاز ها و ضوابط آن ایجاد شد که غایت اصلی آن ، ایجاد رابطه سالم و محترمانه با تضمین منافع دوطرفه برای کارگر و کارفرما میباشد.در کل ، اداره کار بر اجرای قوانین مختص امور کارگری و کارفرمایی و سیساست گذاری های مرتبط با آن فعالیت میکند.حال اینکه مهمترین موضوع مورد بررسی در اداره کار ، قرارداد کار ، بررسی و رفع اختلافات حاصل از آن هست.قرارداد کار ، تعیین کننده حقوق و تعهدات طرفین قرارداد میباشد. پس تنظیم صحیح این نوع قرارداد برای هر دوطرف بسیار مهم میباشد. در صورت بروز اختلاف بین کارگر و کارفرما ، قانون گذار نهادهای بخصوصی را معرفی کرده است که به طور خلاصه به بیان آنها خواهیم پرداخت.در ادامه با ما با بررسی خسارت تاخیر تادیه در پرداخت حقوق و دین کارگر همراه باشید

1.هیئت تشخیص اداره کار :

هیئت تشخیص اداره کار ، یکی از مراجع اصلی و ذیربط در خصوص اختلافات بین کارگر و کارفرما هست صلاحیت رسیدگی آن در مواردی از جمله اختلافات در قرارداد منعقد شده و ضخص کارگر و کارفرما میباشد. بررسی پرونده اختلافات در هیئت تشخیص اداره کار بعد از آن صورت میگیرد که در مرحله نخست ، سازش میان کارگر و کارفرما یا نمایندگان آنها صورت نگیرد.

رای هیئت‌های تشخیص مطابق ماده ۱۵۹ این قانون پس از ۱۵ روز از تاریخ ابلاغ آن لازم الاجرا می‌شود و اگر در ظرف مدت مذکور یکی از طرفین نسبت به رای مزبور اعتراض داشته باشد می‌تواند اعتراض خود را کتبا به هیئت حل اختلاف تقدیم کند و رای هیئت حل اختلاف پس از صدور قطعی و لازم الاجرا خواهد بود.

  1. هیئت حل اختلاف

مطابق ماده ۱۵۷ قانون کار اولویت در حل و فصل اختلافات میان کارگران و کارفرمایان برخورداری از شیوه مسالمت آمیز و ایجاد صلح میان طرفین است و در صورت عدم امکان ایجاد صلح هیئت‌های تشخیص اداره کار وارد عمل می‌شوند.

  1. دیوان عدالت اداری

اعتراض به رای صادره از هیات حل اختلاف اداره کار در دیوان عدالت اداری انجام میشود. زمانی که هیات حل اختلاف اقدام به صدور رایی در خصوص یک پرونده می کند رای مذکور قطعی و لازم الاجرست و امکان طرح پرونده در دیوان عدالت اداری مانع اجرای آن نیست. شخص از تاریخ ابلاغ رای هیات حل اختلاف سه ماه فرصت دارد تا به رای صادره از این هیات در دیوان عدالت اداری اعتراض کند.

حال با توجه به توضیحات فوق ، در دعاوی بین کارگر و کارفرما ،اولویت برای حل اختلاف با صلح و سازش میان کارگر و کارفرما است، اما اگر اختلاف طرفین از این طریق حل نشد، نوبت به مراجعه به هیئت‌های رسمی رسیدگی به اختلافات کارگر و کارفرما می‌شود. رای های صادره این هیئت‌ها در صورت قطعی شدن برای طرفین لازم‌الاجرا است. این هیئت‌ها شامل هیئت تشخیص در مرحله بدوی و هیئت حل اختلاف در مرحله تجدیدنظر می‌باشند. زمانی که هیات حل اختلاف اقدام به صدور رایی در خصوص یک پرونده می کند رای مذکور قطعی و لازم الاجرست و امکان طرح پرونده در دیوان عدالت اداری مانع اجرای آن نیست. شخص از تاریخ ابلاغ رای هیات حل اختلاف سه ماه فرصت دارد تا به رای صادره از این هیات در دیوان عدالت اداری اعتراض کند.

خسارت تاخیر تادیه در پرداخت حقوق و دین کارگر - مریم شایق - وکیل پایه یک دادگستری یزد
خسارت تاخیر تادیه در پرداخت حقوق و دین کارگر - مریم شایق - وکیل پایه یک دادگستری یزد

حال با مقدمه کلی فوق به بررسی خسارت تاخیر تادیه در پرداخت حق و دین کارگر از جانب کارفرما و رای وحدت رویه 858 هیات عمومی دیوان عالی کشور خواهیم پرداخت.

با توجه به صدور آرای مختلف در رابطه با تعلق خسارت تاخیر تادیه در پرداخت حقوق کارگر ، بدین شرح که شعبه ۱۲۰ دادگاه عمومی حقوقی تهران در یک دعوایی در این رابط چنین رای صادر کرده :

« نظر به اینکه حسب اظهارات خواهان به لحاظ طلبی که از شرکت خوانده به جهت رابطه کارگری و کارفرمایی داشته در اداره کار حکم صادر شده و اصل محکوم به را وصول کرده و خواستار خسارت تأخیر تأدیه گردیده است. از آنجا که منشأ طلب خواهان ناشی از رابطه کارگری و کارفرمایی است و منشأ طلب برای خسارت تأخیر تأدیه باید دین باشد تا مشمول ماده ۵۲۲ قانون آیین دادرسی [دادگاه های عمومی و انقلاب در امور] مدنی شود، لذا ادعای خواهان از دایره شمول ماده ۵۲۲ قانون آیین دادرسی [دادگاه های عمومی و انقلاب در امور] مدنی خارج است حکم بر بطلان دعوی صادر می شود. رأی صادره ظرف بیست روز پس از ابلاغ قابل تجدیدنظرخواهی در محاکم تجدیدنظر استان تهران است »

و شعبه چهل وچهارم دادگاه تجدیدنظر استان تهران نیز رای فوق را تایید کرده است. ولی در موضوعی مشابه طبق رای شعبه ۲۷۸ دادگاه عمومی حقوقی تهران این رای صادر شده است که :

« نظر به اینکه اولاً، اصل بر برائت خوانده می باشد مگر اینکه خواهان به نحوی از انحاء قانونی و با یکی از دلایل مصرّح قانونی خلاف آن و وجود حق خود را ثابت نماید لیکن در این پرونده خواهان چنین دلیلی ارائه نداده است. ثانیاً، تا زمانی که به موجب حکم قطعی ذی حق بودن خواهان در اصل طلب ثابت نگردد، نامبرده صاحب حق تلقی نمی گردد (در صورت صدور حکم قطعی از تاریخ دادخواست مستحق سایر حقوق احتمالی می گردد). ثالثاً، با فرض صدور حکم قطعی محکوم له باید درخواست صدور اجرائیه و تشکیل پرونده اجرایی و شروع عملیات اجرایی بنماید، در غیر این صورت تبعات آن بر عهده خود محکوم له خواهد بود، لذا دادگاه دعوی را وارد ندانسته به استناد مواد ۲۶۷ و ۱۲۵۷ قانون مدنی و مواد ۱۹۴ و ۱۹۷ قانون آیین دادرسی [دادگاه های عمومی و انقلاب در امور] مدنی حکم بر رد دعوی خواهان صادر و اعلام می نماید.»

و شعبه پنجاه وششم دادگاه تجدیدنظراستان تهران در تجدید نظرخواهی چنین رای داده است که :

« با توجه به اوراق پرونده تجدید نظرخواه از تاریخ صدور اجرائیه رأی اداره کار مستحق خسارت تأخیر تأدیه بوده زیرا ادارات و شرکت های عمومی و دولتی در صورتی مجاز به پرداخت محکوم به می باشند که با درخواست محکوم له اجرائیه صادر شده و به محکوم علیه ابلاغ گردیده باشد فلذا اعتراض معترض نسبت به این بخش از خواسته وارد بوده و مستنداً به مواد ۳۵۸، ۵۱۹ و ۵۲۲ قانون آیین دادرسی [دادگاه های عمومی و انقلاب در امور] مدنی ضمن نقض دادنامه تجدیدنظر خواسته نسبت به این بازه زمانی حکم بر محکومیت شرکت تجدیدنظرخوانده به پرداخت خسارت تأخیر تأدیه مبلغ مذکور از تاریخ ۱۴۰۰/۴/۲۸ (تاریخ صدور اجرائیه) لغایت تاریخ پرداخت وجه مورد ادعا به انضمام خسارات دادرسی در حق تجدیدنظرخواه صادر می گردد و اعتراض معترض نسبت به دادنامه موصوف و خواسته از تاریخ صدور رأی هیأت حل اختلاف لغایت تاریخ صدور اجرائیه وارد نبوده و مستنداً به ماده۳۵۸ قانون مرقوم ضمن رد تجدیدنظرخواهی دادنامه تجدیدنظرخواسته نسبت به این بازه زمانی عیناً تأیید [و] استوار می گردد.»

حال با توجه به مراتب فوق و آرای بدوی و تجدید نظر صادره ، مشاهده میشود که دادگاه های نامبرده در مورد این مورد مشابه ، اختلاف نظر دارند . به طوری که شعبه چهل وچهارم منشأ طلب را دین ندانسته و حکم بر بطلان دعوی صادر کرده است، اما شعبه پنجاه وششم با پذیرش استحقاق خواهان بر دریافت خسارت تأخیر تأدیه، حکم بر محکومیت خوانده به پرداخت از تاریخ صدور اجرائیه صادر کرده است. در ادامه به شرح نظر نماینده دادستان کل کشور در این رابطه خواهیم پرداخت . در ادامه به رای وحدت رویه در رابطه با خسارت تاخیر تادیه در پرداخت حقوق و دین کارگر خواهیم پرداخت.

این رای برگرفته از سایت انتخاب بوده و عینا بازگو شده است :

 " احتراماً، درخصوص پرونده وحدت رویه شماره ۱۴۰۳/۱۳ هیأت عمومی دیوان عالی کشور به نمایندگی از دادستان محترم کل کشور به شرح ذیل اظهار عقیده می نمایم :

حسب گزارش ارسالی ملاحضه می گردد شعب بیست و چهارم و پنچاه وششم دادگاه تجدیدنظر استان تهران در خصوص «تعلق یا عدم تعلق خسارت تأخیر تأدیه به مطالبات کارگری موضوع آراء صادره از هیأت حل اختلاف قانون کار» با استنباط متفاوت از ماده ۵۲۲ قانون آیین دادرسی مدنی، آراء مختلفی صادر نموده اند به گونه ای که همه قضات محترم مستحضرند خسارت تأخیر تأدیه، خسارتی فرعی و تبعی است، یعنی وقتی از آن سخن به میان می آید که یک دین اصلی آن هم به وجه رایج، وجود داشته و مدیون از پرداخت آن خودداری کرده باشد.

حال صرف نظر از تحولاتی که راجع به قابل مطالبه بودن یا نبودن این خسارت در نظام حقوقی ما به ویژه پس انقلاب اسلامی روی داده است، اکنون تردیدی در مورد قابل مطالبه بودن این نوع خسارت با شرایط مقرر در ماده ۵۲۲ قانون آیین دادرسی دادگاه های عمومی و انقلاب در امور مدنی وجود ندارد.

همچنین به موجب ماده ۵۲۲ قانون یادشده، شرایط قابل مطالبه بودن خسارت تأخیر تأدیه عبارت است از: ۱. وجه رایج بودن دین ۲. مطالبه دائن ۳. تمکن مدیون ۴. امتناع مدیون از پرداخت ۵. تغییر فاحش شاخص قیمت سالانه. بنابراین، چنانچه ذمه کسی در مقابل دیگری به تأدیه دینی از نوع وجه رایج کشور مشغول شود صرف نظر از منشأ آن، اصل این است که از تاریخ مطالبه بدهکار باید با جمع شرایط دیگر از عهده جبران خسارت تأخیر تأدیه برآید.

لازم به ذکر است، حقوق و مزایایی که مطابق مقررات قانونی از جمله مواد ۳۴ و ۴۹ قانون کار به کارگر تعلق می گیرد، به طور کلی به دو بخش دریافتی ها و کسورات تقسیم می شوند که اجزاء هر یک از آنها حسب مقررات دقیقاً مشخص شده اند، به نحوی که دریافتی ها شامل: حقوق پایه، اضافه کار، حق شب کاری، حق تعطیلی کار، حق مأموریت، حق اولاد، حق مسکن، پاداش، سنوات و کمک هزینه است و کسورات نیز شامل: مالیات بر درآمد، بیمه تأمین اجتماعی، کسر غیبت، اقساط وام، بیمه تکمیلی و ، نحوه محاسبه این حقوق و مزایای کارگری و میزان دقیق هر یک از اجزاء یاد شده، هر ساله بر اساس قوانین کار و مصوبات شورای عالی کار تعیین می شود. این اجزاء باید در فیش حقوقی کارگران درج شده و کارفرما ملزم به پرداخت آنها است و چنانچه کارفرما از پرداخت هر یک از اجزاء این حقوق قانونی کارگر خودداری نماید، ذمه وی مشغول بوده و با مطالبه کارگر مکلف به پرداخت آن خواهد بود و مراجع حل اختلاف کارگر و کارفرما نیز با بررسی هر یک از اجزاء و عناصر مذکور در پرداختی های کارفرما به کارگر و در صورت عدم پرداخت آنها توسط کارفرما نسبت به صدور رأی بر اساس مقررات قانون کار و مصوبات شورای عالی کار علیه کارفرما و به نفع کارگر اقدام خواهند کرد و با این اوصاف، مطالبات کارگر مطابق مقررات حاکم با جزئیات دقیق و با ارزش ریالی معین در زمان پرداخت حقوق کارگر توسط کارفرما مشخص بوده و با تعلل کارفرما در پرداخت آن، تمامی شرایط مقرر در ماده ۵۲۲ قانون آیین دادرسی مدنی را داشته و مشمول حکم این ماده خواهد بود و هیچ دلیل منطقی و عقلائی وجود ندارد که مطالبات کارگر از کارفرما از شمول مقررات این ماده خارج دانسته شود. بنابراین با عنایت به مراتب مذکور، رأی شعبه پنجاه و ششم دادگاه تجدیدنظر استان تهران که حکم به تعلق خسارت تأخیر تأدیه به مطالبات کارگری موضوع آراء صادر شده از هیأت حل اختلاف قانون کار صادر نموده با تصحیح از این حیث که تاریخ شروع خسارت تأخیر از تاریخ مطالبه (تقدیم تقاضا به هیأت تشخیص) تا زمان اجرا است، مورد تأیید است.

رای وحدت رویه ۸۵۸ ۱۴۰۳/۱۱/۲۳ هیات عمومی دیوان عالی کشور

نظر به اینکه عبارت (دین از نوع وجه رایج) در صدر ماده ۵۲۲ قانون آیین دادرسی دادگاه های عمومی و انقلاب در امور مدنی مصوب ۱۳۷۹، اطلاق داشته و شامل هر نوع دین که بر ذمه مدیون است، می گردد لذا در مواردی که کارفرما به موجب رأی صادره از هیات تشخیص یا هیأت حل اختلاف مستقر در اداره کار و امور اجتماعی به پرداخت دین در حق کارگر محکوم شده و با مسجل شدن دین، از تادیه آن امتناع کرده باشد، با لحاظ سایر شرایط مقرر در ماده مذکور از تاریخ قطعیت رای، کارگر استحقاق دریافت خسارت تأخیر تأدیه با رعایت تناسب تغییر شاخص سالانه که توسط بانک مرکزی جمهوری اسلامی ایران اعلام می‌گردد را دارد.

بنا به مراتب رأی شعبه ۵۶ دادگاه تجدید نظر استان تهران تا حدی که با این نظر انطباق دارد با اکثریت قاطع آراء اعضای هیات عمومی، صحیح و منطبق با موازین قانونی تشخیص داده شد. این رأی طبق ماده ۴۷۱ قانون آیین دادرسی کیفری مصوب ۱۳۹۲ با اصلاحات و الحاقات بعدی در موارد مشابه برای شعب دیوان عالی کشور دادگاه ها و سایر مراجع اعم از قضایی و غیر آن لازم الاتباع است. "

از اینکه با مبحث « خسارت تاخیر تادیه در پرداخت حقوق و دین کارگر » با ما همراه بودید کمال تشکر را داریم.

 

 


دفتر وکالت مریم شایق

شما همشهریان عزیز یزدی برای انجام امور حقوقی در یزد اعم از گرفتن وکیل در یزد و استفاده از خدمات وکیل در یزد ، گرفتن مشاوره حقوقی در یزد و همچنین استفاده از خدمات تهیه و تنظیم قرارداد در یزد ، توسط تیم وکالت خانم مریم شایق و همچنین بهره مندی از سایر خدمات تخصصی وکالت اعم از وکالت در دعاوی حقوقی در یزد ، وکالت در دعاوی کیفری در یزد ، وکالت در دعاوی ملک و املاک در یزد ، وکالت در دعاوی خانواده در یزد ، خدمات مشاوره حقوقی در یزد ، بررسی حضوری و آنلاین ( سامانه عدل ایران) و تهیه و تنظیم لایحه ، با ما تماس حاصل فرمایید.

تلفن دفتر :  ۳۶۲۹۲۰۴۳-۰۳۵               همراه : ۰۹۱۲۲۰۲۶۲۰۵

مریم شایق - وکیل رسمی دادگستری یزد

برای موفقیت در پرونده های حقوقی و کیفری ، وجود تخصص لازم و ضروری می باشد. اما یک مورد ضروری تر ، وجود تمرکز و دقت در بررسی پرونده ها در محاکم قضایی و سایر ارگانها ، مطالعه بدون وقفه و تطبیق موضوعات مورد نظر با قوانین جاری اعم از قوانین کیفری ، حقوقی ، تجاری ، شرکتها ، علائم تجاری و سایر قوانین موضوعه کشور  ، شناخت طرفین دعوا به خصوص طرف مقابل دعوای ما و خلاصه کلام وقت گذاشتن برای پرونده قبل از جلسه دادرسی و یافتن بهترین راه جهت دفاع و به سرانجام رساندن به نحو مطلوب پرونده موکل و در صورت لزوم همراهی و پیگیری بعد از صدور رای می باشد. در همین راستا افتخار من ، مریم شایق ، وکیل پایه یک دادگستری و کارشناس ارشد حقوق خصوصی به عنوان یک وکیل جوان و مستقل در یزد ، سرپرستی و همکاری با یک تیم حقوقی متخصص شامل تعدادی از وکلا و حقوقدانان با تجربه در زمینه کارهای مختلف می باشد.امید است که با بهره گیری از دانش و تخصص های مختلف حقوقی و اطلاع کامل از فرآیند های سازمانی و امور اداری و سامانه های قضایی ، بهترین نتیجه و پاسخ را به اعتماد شما عزیزان و موکلین گرامی بدهیم.

 


آدرس دفتر : یزد ، میدان مهدیه ، ابتدای بلوار منتظر قائم ، طبقه فوقانی دفتر خدمات قضایی امینی ، تلفن : 09122026205

 

مریم شایق - وکیل پایه یک دادگستری یزد
مریم شایق - وکیل پایه یک دادگستری یزد
سهامداری در شرکت ، باعث تاجر شناخته شدن میشود ؟ - مریم شایق ، وکیل پایه یک دادگستری یزد

سهامداری در شرکت ، باعث تاجر شناخته شدن میشود ؟

سهامداری در شرکت ، باعث تاجر شناخته شدن میشود ؟ :  یه بصورت مشروح تر بگیم آیا سهامدار بودن فردی در یک شرکت ، باعث تاجر شناخته شدن او میشود ؟ همانطور که از مفاد قانون تجارت بخصوص ماده 583 این قانون برداشت میشود ، همه شرکت های تجاری ، تاجر محسوب میشوند ، چه فعالیت آنها تجاری باشد و چه تجاری نباشد. یعنی قانون ماهیت شرکت ها را تاجر محسوب کرده و هرگونه فعالیت آنها نیز تجاری حساب میکند. ولی شرکتها تعاونی یکسری تفاوت دارند اینکه اگر موضوع آنها تجاری باشد ، تاجر محسوب میشوند و اگر موضوع آنها تجاری نباشد ، تاجر محسوب نمیشوند.

در مورد موسسات غیر تجاری ، برخلاف عنوان غیر تجاری که در ادامه کلمه موسسه می آید ، ملاک تجاری و غیر تجاری بودن آنها نیز ، موضوع فعالیت آنها میباشد. بدین معنی که هرگاه انجام فعالیت های ذکر شده در موضوع موسسه ، فعالیت های معنوی و مدنی و حتی بعضا خدمات غیر تجاری ( به مانند آموزش و فرهنگی ) باشد و انجام این فعالیت ها  از طریق انجام داد و ستد های تجاری باشد ، چون اصل فعالیت موسسه که بیشترین سهم از فعالیت های موسسه نیز هست ، غیر تجاری میباشد ، پس با انجام فعالیت های مختصر و وابسته تجاری ، به این نوع موسسات برچسب تجاری و تاجر بودن نمیخورد. ولی برعکس آن اگر موسسه ای ، فعالیت اصلی آن ، امور تجاری باشد حتی اگر در موضوع خود به غیر تجاری بودن تصریح کرده باشد ، موجب غیر تجاری شناخت شدن آن نخواهد شد و این موسسه تاجر حساب خواهد شد.

تاجر شناخته شدن اشخاص حقیقی :

 در مورد اشخاص حقیقی ، ملاک تاجر شناخته شدن آنها این هست که شغل معمول وی معاملات تجاری باشد. طبق ماده 1 قانون تجارت ، تاجر کسی هست که معاملات تجاری را به نام و حساب خودش انجام میدهد و شغل معمول وی نیز معاملات تجاری باشد. البته در اینجا باید دلالان و حق العمل کاران و کسانی که وسیله تسهیل معاملات می‌شوند را استثنا نمود. زیرا طبق بند سه ماده ۲ق. ت این گونه اشخاص اگرچه به حساب دیگران یا برای دیگران معاملاتی انجام می‌دهند ولی عملیات آنها تجارتی بوده و خودشان تاجر محسوب می‌شوند و اصولاً این گونه اشخاص برای اجرت خدمات خود حق العملی به تناسب معاملات انجام شده دریافت می‌کنند.

تاجر حقیقی معمولاً مالک کلیه اموال و دارایی‌های کسب‌وکار است و به تنهایی از منافع آن بهره‌مند می‌شود. در صورت بروز مشکلات مالی یا قانونی از جمله ورشکستگی، تاجر حقیقی به‌صورت نامحدود مسئول پرداخت بدهی‌ها و تعهدات کسب‌وکار خود است و بخصوص در صورت ورشکستگی ، رسیدگی و تصفیه بر اساس قانون تجارت میباشد . تاجر حقیقی موظف است اظهارنامه مالیاتی شخصی خود را که شامل درآمدها و هزینه‌های کسب‌وکار است، تنظیم کند و ارائه دهد.

حال با توجه به تعاریف و موارد فوق ، میخواهیم بررسی کنیم که اگر فردی در یک شرکتی صرفا سهامدار باشد ، تاجر تلقی شده و زیر چتر حمایات و مسئولیت های قانونی تاجر بودن قرار خواهد گرفت یا خیر.

سهامداری در شرکت ، باعث تاجر شناخته شدن میشود ؟ - مریم شایق ، وکیل پایه یک دادگستری یزد
سهامداری در شرکت ، باعث تاجر شناخته شدن میشود ؟ - مریم شایق ، وکیل پایه یک دادگستری یزد

بنا بر رای صادره دادگاه تجدید نظر مورخ 24/07/1402 به شماره دادنامه قطعی 14014792000313055 « صرف سهامدار بودن تجدیدنظرخواه در شرکت های تجاری دلیلی بر تاجر قلمداد شدن وی نبوده و این موضوع نمی تواند مورد استفاده وی و دلیلی بر انجام معاملات تجارتی تلقی گردد.»

و مطابق همین رای ، در صورت بروز اخلاف و مطرح شدن دعوی برای فردی که سهامدار یک شرکت هست ، به مانند افراد عادی و غیر تاجر دعوای خویش را مطرح و در صورت نیاز درخواست اعصار میدهد درحالی که اگر فرد تاجر می بود باید دادخواست ورشکستگی ارائه می کرد و نمی توانست دادخواست اعسار مطرح نماید.

از اینکه با مبحث « سهامداری در شرکت ، باعث تاجر شناخته شدن میشود ؟ » با ما همراه بودید کمال تشکر را داریم.

 

 


دفتر وکالت مریم شایق

شما همشهریان عزیز یزدی برای انجام امور حقوقی در یزد اعم از گرفتن وکیل در یزد و استفاده از خدمات وکیل در یزد ، گرفتن مشاوره حقوقی در یزد و همچنین استفاده از خدمات تهیه و تنظیم قرارداد در یزد ، توسط تیم وکالت خانم مریم شایق و همچنین بهره مندی از سایر خدمات تخصصی وکالت اعم از وکالت در دعاوی حقوقی در یزد ، وکالت در دعاوی کیفری در یزد ، وکالت در دعاوی ملک و املاک در یزد ، وکالت در دعاوی خانواده در یزد ، خدمات مشاوره حقوقی در یزد ، بررسی حضوری و آنلاین ( سامانه عدل ایران) و تهیه و تنظیم لایحه ، با ما تماس حاصل فرمایید.

تلفن دفتر :  ۳۶۲۹۲۰۴۳-۰۳۵               همراه : ۰۹۱۲۲۰۲۶۲۰۵

مریم شایق - وکیل رسمی دادگستری یزد

برای موفقیت در پرونده های حقوقی و کیفری ، وجود تخصص لازم و ضروری می باشد. اما یک مورد ضروری تر ، وجود تمرکز و دقت در بررسی پرونده ها در محاکم قضایی و سایر ارگانها ، مطالعه بدون وقفه و تطبیق موضوعات مورد نظر با قوانین جاری اعم از قوانین کیفری ، حقوقی ، تجاری ، شرکتها ، علائم تجاری و سایر قوانین موضوعه کشور  ، شناخت طرفین دعوا به خصوص طرف مقابل دعوای ما و خلاصه کلام وقت گذاشتن برای پرونده قبل از جلسه دادرسی و یافتن بهترین راه جهت دفاع و به سرانجام رساندن به نحو مطلوب پرونده موکل و در صورت لزوم همراهی و پیگیری بعد از صدور رای می باشد. در همین راستا افتخار من ، مریم شایق ، وکیل پایه یک دادگستری و کارشناس ارشد حقوق خصوصی به عنوان یک وکیل جوان و مستقل در یزد ، سرپرستی و همکاری با یک تیم حقوقی متخصص شامل تعدادی از وکلا و حقوقدانان با تجربه در زمینه کارهای مختلف می باشد.امید است که با بهره گیری از دانش و تخصص های مختلف حقوقی و اطلاع کامل از فرآیند های سازمانی و امور اداری و سامانه های قضایی ، بهترین نتیجه و پاسخ را به اعتماد شما عزیزان و موکلین گرامی بدهیم.

 


آدرس دفتر : یزد ، میدان مهدیه ، ابتدای بلوار منتظر قائم ، طبقه فوقانی دفتر خدمات قضایی امینی ، تلفن : 09122026205

 

مریم شایق - وکیل پایه یک دادگستری یزد
مریم شایق - وکیل پایه یک دادگستری یزد
لزوم انتقال سهام شرکت با موافقت هیئت مدیره - مریم شایق - وکیل پایه یک دادگستری یزد

لزوم انتقال سهام شرکت با موافقت هیئت مدیره

لزوم انتقال سهام شرکت با موافقت هیئت مدیره   : اخیرا در موارد مختلفی شاهد آن بودیم که اختلافاتی در رابطه با سهام شرکت های سهامی خاص و چگونگی نقل و انتقال آنها مطرح میشد . با اینکه صراحتا  بند 8 ماده 8 لایحه اصلاح قسمتی از قانون تجارت مصوب 1347 که عنوان میکند  موضوع نقل و انتقال سهام و تشریفات آن در اساسنامه قید میشود و با توجه به اساسنامه شرکتهای سهامی خاص و اصولاد ماده 10 اساسنامه که عنوان میشود « ... صاحبان سهام حق انتقال سهام خود را ندارند مگر با موافقت هیات مدیره، ... » ولی بازه در گوشه کنار اختلافاتی در محاکم قضایی پدیدار میشد.حال با رای وحدت رویه جدید ، این مساله نیز حل شد که امروز به آن میپردازیم.

درباره چگونگی و مقدمات صدور رای باید عنوان کنیم که دعوایی در شعبه هفتم دادگاه عمومی حقوقی یزد در خصوص انتقال سهام یک شرکت مطرح شد که شعبه مربوطه چنین حکم صادر نمود :

« ... از آنجا که طبق تبصره دو ماده ۵ اساسنامه ابرازی نقل و انتقال سهام مشروط به موافقت هیات مدیره گردیده ولی این امر (موافقت هیات مدیره) در مانحن فیه منتفی می باشد به عبارت دیگر دلیلی بر موافقت مزبور ارایه نگردیده است. لذا به استناد مواد ۱۹۷، ۱۹۸، ۵۰۲، ۵۱۵ و ۵۱۹ قانون آیین دادرسی دادگاه های عمومی و انقلاب [در امور] مدنی و توجّهاً به مفهوم مخالف ماده ۴۱ قانون تجارت و ماده ۱۰ قانون مدنی، خواسته خواهان اصلی را غیر ثابت تشخیص داده، حکم به بطلان دعوا صادر و اعلام می نماید ... » و شعبه شش دادگاه تجدید نظر یزد نیز بنا به رای زیر ، رای دادگاه بدوی مبنی بر لزوم انتقال سهام شرکت با موافقت هیئت مدیره را تایید کرده است :

 « ...وفق مفهوم مخالف ماده ۴۱ قانون تجارت که نقل و انتقال سهام شرکت های سهامی خاص می بایست با موافقت مدیران شرکت یا مجامع عمومی صاحبان سهام باشد و در تبصره دو ماده ۵ اساسنامه شرکت هم قید شده که نقل و انتقال سهام باید با موافقت هیات مدیره صورت پذیرد ... لذا دادگاه، اعتراض معترض [را] وارد و موجّه ندانسته و به استناد ماده ۳۵۸ قانون آیین دادرسی دادگاه های عمومی و انقلاب در امور مدنی و ضمن ردّ اعتراض معترض، دادنامه معترض عنه را عیناً تأیید می نماید ...»

ولی دریک مورد مشابه و رایی بدوی مشابه از شعبه چهارم دادگاه عمومی حقوقی شهرستان رفسنجان ، که لزوم انتقال سهام شرکت با موافقت هیئت مدیره  را تایید میکرد ، اما شعبه نهم دادگاه تجدیدنظر استان کرمان با صدور رای زیر ، رایی متفاوت صادر کرد بدین شرح

نظر به اینکه مستند عادی تجدیدنظرخواه دلالت بر انتقال سهام به میزان یادشده توسط تجدیدنظرخوانده ردیف اول به تجدیدنظرخواه دارد و هر چند حسب ماده ۴۰ لایحه قانونی اصلاح قسمتی از قانون تجارت مصوب ۱۳۴۷/۱۲/۲۴ انتقال سهام در شرکت‌های سهامی باید در دفتر ثبت سهام شرکت ثبت شود، اما اثر این الزام قانونی بنا به قید پایانی ماده مذکور فقط ناظر به شرکت و اشخاص ثالث است و در رابطۀ بین انتقال دهنده و منتقل الیه مؤثر نیست به عبارت دیگر چنانچه دارنده سهم بدون رعایت ترتیب قانونی مندرج در این ماده سهام خود را به هر نحو به غیر انتقال بدهد این انتقال بین آنان صحیح و نافذ است و طرفین، متعهد به آن خواهند بود و این ماده هیچ دلالتی بر بطلان چنین انتقالی ندارد و از طرفی موافقت و عدم موافقت هیئت مدیره شرکت نیز در آن بی تأثیر است؛ بنابراین به جهات یادشده و به استناد ماده ۳۵۸ قانون آیین دادرسی مدنی آن بخش از رأی تجدیدنظرخواسته که مبتنی بر ردّ دعوای الزام به انتقال رسمی سهام نسبت به تجدیدنظرخوانده ردیف اوّل است نقض و به استناد مواد ۱۰، ۲۱۹، ۲۲۰ و ۲۲۳ قانون مدنی خوانده آقای رضا به انتقال رسمی سهام به نام خواهان نخستین ملزم می‌شود. با ما در ادامه مبحث لزوم انتقال سهام شرکت با موافقت هیئت مدیره همراه باشید.

بنابراین با توجه به مواردی که عنوان شد ، دادگاه تجدید نظر کرمان ، نظری مخالف دادگاه های بدوی یزد و رفسنجان و دادگاه تجدید نظر یزد دارد و عنوان میدارد که اراده طرفین برای نقل و انتقال سهام اصل میباشد و محدودیت های مذکور در ماده 41 قانون تجارت و اساسنامه را شامل نمیشود.یعنی به عبارتی دادگاه تجدیدنظر یزد، شرط اساسنامه شرکت‌های سهامی خاص را معتبر  در انتقال سهام دانسته و معتقد است تا این شرط محقق نشود، انتقال سهام انجام نمی‌شود، اما  دادگاه تجدیدنظر کرمان این شرط را در انتقال سهام مذکور غیرمعتبر و بی تأثیر دانسته است. حال ، به طور خلاصه و با توجه به اتفاقات فوق ، و صحی بودن یا نبودن لزوم انتقال سهام شرکت با موافقت هیئت مدیره ، نماینده دادستان کل کشور بدین شرح نظر خود را اعلام کرده است که : 

" با عنایت به اینکه قانونگذار در ماده ۴۱ لایحه قانونی اصلاح قسمتی از قانون تجارت مصوب ۱۳۴۷، فقط به ممنوعیت مشروط نمودن نقل و انتقال سهام به موافقت مدیران شرکت یا مجامع عمومی صاحبان سهام در شرکت­های سهامی عام، تصریح کرده است و با وجود این که در مقام بیان مقررات حاکم بر شرکت­های سهامی به طور کلی (اعم از عام و خاص) بوده، حکم خود را به شرکت­های سهامی عام مقیّد نموده و به ممنوعیت این امر در شرکت­‌های سهامی خاص تصریح نکرده است. هدف قانونگذار از تصریح به وصف «سهامی عام» در این ماده این بوده که قلمرو حکم مورد نظر خود را به گونه‌ای مشخص نمایند که اگر صفت یا قید «سهامی عام» منتفی شود حکم مزبور نیز منتفی گردد. به بیان دیگر هدف از آوردن صفت یا قید «سهامی عام» دراین ماده صرفاً تعیین قلمرو و محدوده موضوع نیست بلکه ذکر این صفت و به ویژه آوردن این قید در قانون نشانه آن است که حکم قانونی در این ماده دائر مدار وجود و عدم صفت یا قید «سهامی عام» است و علی الاصول در مواردی که وصف بیان شده قید حکم است نه قید موضوع، آن حکم دارای مفهوم بوده و مفهوم مخالف آن حکم حجیّت خواهد داشت. لازم به ذکر است صاحب نظران حقوق معتقدند اوصافی که در متون قانونی وارد شده به جز در موارد استثنایی مثل وصف غالبی یا وصف تأکیدی یا توضیحی و یا وصفی که علت انحصاری حکم نیست دارای مفهوم است و می‌تواند در استدلال‌های حقوقی مورد استناد قرار گیرد، لذا از آنجا که قانونگذار در ماده ۴۱ لایحه قانونی اصلاح قسمتی از قانون تجارت در مقام بیان حکم کلی بوده لذا این ماده دارای مفهوم بوده و بر این اساس حسب آن باید گفت: در شرکت­‌های سهامی خاص می‌توان نقل و انتقال سهام را مشروط به موافقت مجمع عمومی یا موافقت مدیران کرد.

از طرفی اساسنامه شرکت، میثاق بین سهامداران و بیانگر اراده مشترک آنان در ایجاد و اداره شرکت است و به همین جهت در شرکت‌های سهامی خاص به موجب بند (۲) ماده (۲۰) لایحه قانونی اصلاح قسمتی از قانون تجارت مصوب ۱۳۴۷ باید به امضای کلیه سهامداران برسد تا ماهیت خاص قراردادی اساسنامه شرکت سهامی محقق شود و به دلیل وجود همین ماهیت قراردادی، مشمول عموم «اوفوا بالعقود» و «المؤمنون عند شروطهم» و مواد ۱۰و ۲۱۹ قانون مدنی بوده و مفاد و مندرجات اساسنامه برای کلیه اشخاصی که با آن موافقت کرده و آن را امضا می‌کنند الزامی است و فقط در صورتی قابلیت اجرایی نداشته و بی اعتبار خواهد بود که مخالف نظم عمومی و اخلاق حسنه و قوانین آمره باشد؛ بنابراین چنانچه در اساسنامه شرکت سهامی خاص، نقل و انتقال سهام، مشروط به موافقت مدیران یا مجمع عمومی شرکت شده باشد، این شرط در راستای حاکمیت اراده و حفظ ساختار مالکیتی شرکت و مدیریت ریسک‌ها مغایرتی با مقررات آمره قانونی و نظم عمومی نداشته، معتبر بوده و برای کلیه سهامداران لازم الاتباع است.

لازم به ذکر است در بررسی صحت و سقم شرط باید به قواعد عمومی قرارداد‌ها رجوع نمود و باتوجه به اینکه ماده ۲۲۳ قانون مدنی مصادیق شروط باطل را اعلام و شرط مختلف فیه، مصداق هیچ یک از موارد قانونی نمی­باشد. لازم به ذکر است در شرکت سهامی خاص محوریّت با اشخاص است نه سرمایه، از این جهت قانونگذار با اراده و توجه نخواسته جلوی هیأت مدیره را در نقل و انتقال سهام بگیرد. به عبارت دیگر با وجود ماده ۴۱ قانون که در مقام بیان ماهیت عقد است نوبت به تمسک به ماده ۴۰ قانون که در مقام بیان آثار عقدِ صحیح است نمی­رسد، لذا بنا به مراتب مذکور نظر شعبه ششم دادگاه تجدیدنظر استان یزد را قابل تأیید میدانم. "

 

پس عین رای وحدت رویه موضوع اختلافی ( یعنی لزوم انتقال سهام شرکت با موافقت هیئت مدیره یا مجمع و بطور کلی ، مطابق اساسنامه ) بدین شرح صادر شد :

رأی وحدت رویه شماره ۸۵۶

۱۴۰۳/۱۰/۰۴ هیئت عمومی دیوان عالی کشور

نظر به اینکه اساسنامه مهمترین رکن شرکت سهامی خاص است که در آن روابط بین شرکا و حدود اختیارات هیئت مدیره و سهامداران معین شده است، لذا چنانچه طبق این سند، انتقال سهام منوط به موافقت هیئت مدیره شده باشد و دارنده سهم بدون رعایت حق تقدم سایر سهامداران و موافقت هیئت مذکور، مبادرت به انتقال سهام خود به شخص ثالث نماید، انتقال صورت گرفته غیرنافذ و با عدم تنفیذ هیئت مدیره محکوم به بطلان است. بنابراین، مقررات ماده ۴۱ لایحه قانونی اصلاح قسمتی از قانون تجارت، صرفاً ناظر به شرکت سهامی عام بوده و تسرّی به شرکت سهامی خاص ندارد. بنا به مراتب، رأی شعبه ششم دادگاه تجدید نظر استان یزد تا حدی که با این نظر انطباق دارد، با اکثریت آراء اعضای هیئت عمومی صحیح و قانونی تشخیص داده می‌شود.

این رأی طبق ماده ۴۷۱ قانون آیین دادرسی کیفری مصوب ۱۳۹۲، با اصلاحات و الحاقات بعدی در موارد مشابه برای شعب دیوان عالی کشور، دادگاه‌ها و سایر مراجع اعم از قضایی و غیر آن لازم‌الاتباع است.

در پایان ذکر این نکته نیز خالی از لطف نیست که در بعضی اساسنامه ها ، خصوصا اساسنامه های قدیمی شرکتهای سهامی خاص ، به چگونگی  تشریفات نقل و انتقال سهام اشاره ای نشده است. لیکن بعضی اساسنامه ها بر تصویب مجمع عمومی فوق العاده برای تایید نقل و انتقال سهام صراحت دارند و در اساسنامه های جدید ، هیئت مدیره باید نقل و انتقال سهام را تایید و تصویب کند.

از اینکه با مبحث « لزوم انتقال سهام شرکت با موافقت هیئت مدیره » با ما همراه بودید کمال تشکر را داریم.

 

 


دفتر وکالت مریم شایق

شما همشهریان عزیز یزدی برای انجام امور حقوقی در یزد اعم از گرفتن وکیل در یزد و استفاده از خدمات وکیل در یزد ، گرفتن مشاوره حقوقی در یزد و همچنین استفاده از خدمات تهیه و تنظیم قرارداد در یزد ، توسط تیم وکالت خانم مریم شایق و همچنین بهره مندی از سایر خدمات تخصصی وکالت اعم از وکالت در دعاوی حقوقی در یزد ، وکالت در دعاوی کیفری در یزد ، وکالت در دعاوی ملک و املاک در یزد ، وکالت در دعاوی خانواده در یزد ، خدمات مشاوره حقوقی در یزد ، بررسی حضوری و آنلاین ( سامانه عدل ایران) و تهیه و تنظیم لایحه ، با ما تماس حاصل فرمایید.

تلفن دفتر :  ۳۶۲۹۲۰۴۳-۰۳۵               همراه : ۰۹۱۲۲۰۲۶۲۰۵

مریم شایق - وکیل رسمی دادگستری یزد

برای موفقیت در پرونده های حقوقی و کیفری ، وجود تخصص لازم و ضروری می باشد. اما یک مورد ضروری تر ، وجود تمرکز و دقت در بررسی پرونده ها در محاکم قضایی و سایر ارگانها ، مطالعه بدون وقفه و تطبیق موضوعات مورد نظر با قوانین جاری اعم از قوانین کیفری ، حقوقی ، تجاری ، شرکتها ، علائم تجاری و سایر قوانین موضوعه کشور  ، شناخت طرفین دعوا به خصوص طرف مقابل دعوای ما و خلاصه کلام وقت گذاشتن برای پرونده قبل از جلسه دادرسی و یافتن بهترین راه جهت دفاع و به سرانجام رساندن به نحو مطلوب پرونده موکل و در صورت لزوم همراهی و پیگیری بعد از صدور رای می باشد. در همین راستا افتخار من ، مریم شایق ، وکیل پایه یک دادگستری و کارشناس ارشد حقوق خصوصی به عنوان یک وکیل جوان و مستقل در یزد ، سرپرستی و همکاری با یک تیم حقوقی متخصص شامل تعدادی از وکلا و حقوقدانان با تجربه در زمینه کارهای مختلف می باشد.امید است که با بهره گیری از دانش و تخصص های مختلف حقوقی و اطلاع کامل از فرآیند های سازمانی و امور اداری و سامانه های قضایی ، بهترین نتیجه و پاسخ را به اعتماد شما عزیزان و موکلین گرامی بدهیم.

 


آدرس دفتر : یزد ، میدان مهدیه ، ابتدای بلوار منتظر قائم ، طبقه فوقانی دفتر خدمات قضایی امینی ، تلفن : 09122026205

 

مریم شایق - وکیل پایه یک دادگستری یزد
مریم شایق - وکیل پایه یک دادگستری یزد